مووی کاتیج

این فیلم که اقتباسی سینمایی از اپرای باشکوه موزارت می باشد، درباره مردی زن باز به اسم "دن جیوانی" است که دختران و زنان را یکی از دیگری کنار می گذارد. اما با ظاهر شدن روح پدر زنی به نام "دونا آنا" که جیوانی آن را کشته است همه چیز عوض می شود. اگر او از آخرین فرصتش برای اصلاح و توبه استفاده نکند توسط ارواح شیطانی به جهنم کشیده می شود...

در ژاپن، شکارچی اصیل و قدرتمندی به‌نام “سایا”، توسط رابط دولتی‌اش، مامور میشود تا بعنوان یه دانش‌آموز وارد مدرسه‌ای شود و در شب هالویین خون‌آشام‌ها را شکار کند…

با آتش گرفتن یک چاه نفت در نزدیکی اردوگاه پناهندگان، جان آن ها به خطر می افتد و تنها راه جلوگیری از فاجعه، منفجر کردن چاه در 24 ساعت آینده است. تیمی از یک نیروگاه برق در هشتصد کیلومتری چاه باید دویست کیلوگرم مواد منفجره را با دو کامیون به آنجا برسانند و فقط 20 ساعت زمان دارند.

داستان فیلم در مورد زنی به نام بلانش است که عاشق مردی به نام گرگوار می‌شود. او تمام وقت خود را با این مرد عزیز خود می‌گذراند و از دیگران و حتی خانواده‌اش، شامل خواهر دوقلویش، دور می‌شود. اما تا زمانی که زمان می‌گذرد، بلانش شروع به کشف می‌کند که این عشق به گرگوار تبدیل به یک مسئله مالکیت و روابط پیچیده‌تری می‌شود.

نیو اورلیانز، سال 1939. «کارفیس»، صاحب کازینو و شریک تجاری سابق سگی به نام «چارلی»، به نوچه اش دستور کشتن «چارلی» را می دهد. «چارلی»، به نوچه اش دستور کشتن «چارلی» را می دهد. «چارلی» که در خلیج غرق شده، پای دروازه ی بهشت چشم باز می کند. با این همه، «چارلی» که تشنه ی انتقام از «کارفیس» است، ساعتی را که در بهشت به نام او است می دزدد تا دوباره به زمین باز گردد.

داستان واقعی دو خواهر که زیر یک پوشش فایبرگلاس در یک استخر عمومی به اندازه‌ی استخر اُلمپیک گیر می‌کنند و باید شب را باهم در آنجا سپری کنند.