مووی کاتیج

استرالیا، دهه ی ۱۸۸۰٫ «برادران برنز» به دلیل جنایت و اذیت و آزار مردم از دست قانون فراری هستند. تا این که دو تن از برادرها به نام های «چارلی» (پیرس) و «میکی» (ویلسن) دستگیر می شوند. پلیس بریتانیایی، «سروان استنلی» (وینستون) به «چارلی» پیشنهاد می کند که اگر بتواند برادر سوم، «آرتور» (هیوستن)، را بیابد و بکشد، حاضر است «چارلی» و «میکی» را از مجازات برهاند و …

این فیلم درباره ی مردی به نام «آرماندو» است که در مکزیک زندگی می کند و تمام عمر خود را در مزرعه پدریش کار کرده است اما یک روز به علت بدهی که پدرش بالا آورده مزرعه به دست قاچاقچی خبیثی می افتد و حال آرماندور تلاش میکند تا مزرعه پدریش را از چنگ او در بیاورد…

کاليفرنيا، سال 1930. در اوج بحران اقتصادي امريکا، دو کارگر کشاورزي دوره گرد به نام هاي «لني» (مالکوويچ) که مردي است غول پيکر و کند ذهن، و رفيق تيز و حاضر جوابش، «جرج» (سينيسي)، در شهري جديد در يک مزرعه ي دامپروري کاري پيدا مي کنند. اما «کرلي» (سيماسکو)، پسر صاحب مزرعه از همان نگاه اول از آن دو بدش مي آيد و مدام دنبال بهانه مي گردد تا با «لني» دعوا راه بيندازد.

چهار مرد در غرب وحشی تلاش میکند گروهی از مردم را از دست ادمخواران نجان بدهند...

ریو مجبور است در سراسر ایالت‌های جنوب غربی آمریکا سفر کند تا خواهرش سارا را از دست عموی شرورش نجات دهد. در طی مسیر او با کلانتری شجاع که در جستجوی یک خلافکار معروف به نام بیلی د کید است مواجه می‌شود و…

سرباز سابق بوفالو، مو واشینگتن به غرب سفر می‌کند تا ادعای مالکیت یک معدن طلا را داشته باشد. پس از این‌که کالسکه‌اش در کمین قرار می‌گیرد، مو وظیفه دارد یک یاغی خطرناک را اسیر نگه دارد و باید از روزی که باند راهزن تلاش می‌کند او را آزاد کند، زنده بماند.

هنگامی که یک قانون‌شکن متوجه می‌شود دشمنش از زندان آزاد شده، باند خود را برای انتقام از وی متحد می‌سازد.

زنی پر زرق و برق به شهر کوچک خود در روستاهای استرالیا باز می گردد. او با چرخ خیاطی و سبک مد لباس خود، زنان را متحول می کند و از کسانی که به او اشتباه کرده اند انتقام شیرینی می گیرد.

یک گوسفند‌دار بزدل وقتی که از یک نبرد با تفنگ فرار می‌کند، دوست دَمدمی مزاج خود را از دست می‌دهد. اما شخصی اسرارآمیز به شهر می‌آید و به او کمک می‌کند رفتاری شجاعانه داشته باشد اما…

سرخ پوستان کومانچى حمله ‏ور می‌‏شوند و بیش‏تر اعضاى خانواده‏‌ى آرون ادواردز را به قتل می ‌رسانند. پس از چندى ایتان ادواردز به اتفاق مارتین پولى، پسر جوانى که ایتان سال‌ها پیش از چنگ سرخ‏پوست‏ها نجات داده، سرسختانه به جست و جو براى یافتن دختر کوچک‏تر خانواده دبى، ادامه می‏دهند.